@همه چیز اینجاست@

@همه چیز اینجاست@

اگر شاهی گدایی آخرش مرگ / اگر زرین کلاهی آخرش مرگ
@همه چیز اینجاست@

@همه چیز اینجاست@

اگر شاهی گدایی آخرش مرگ / اگر زرین کلاهی آخرش مرگ

کسی هست که نیست

نفسم بند نفسهای کسی هست که نیست

بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست



غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها

شاعری محوتماشای کسی هست که نیست



درخیالم وسط شعر، کسی هست که هست

شعر آبستن رویای کسی هست که نیست



کوچه درکوچه به دستان توعادت میکرد

شهری ازخاطره ، منهای کسی هست که نیست



مثل هرروز نشستم سرمیزی که فقط

خستگی های منوچای کسی هست که نیست



زیر باران دو نفر,کوچه،به هم خیره شدن

مرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست

روز هایم اینگونه میگذرد

ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی !
غذایت را سرد می خوری !
ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام !
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی !
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی !
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد !
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست ،
روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد

فقط نامشان آدم است!!!

نامشان آدم است، اما رسمشان به رسم آفتاب پرستی می ماند، که هزار رنگ در می آید...
جدیداً اسم خیانت شده یه اشتباه !
که باید ببخشی و فراموش کنی ؛
وگرنه محکوم می شی به کینه ای بودن ... !!!